سفر وزیرخارجه کشورمان به چین آن هم در زمانی که ایالات متحده سخت ترین تحریمها را به گمان خود علیه ایران برنامهریزی کرده، مورد توجه رسانهها و تحلیلگران قرار گرفته است. اما اهداف و دستاوردهای حضور محمد جواد ظریف در پکن را بهطور کلی در دو بعد گسترش همکاریهای راهبردی و همچنین افزایش تبادلات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین میتوان مهم و حائز اهمیت دانست.
حقیقت آن است سیاستهای تحریمی دولت آمریکا علیه بسیاری از کشورها که در دوره دونالد ترامپ به اوج خود رسیده، امروز نتایج معکوسی برای ایالات متحده به بار آورده است. یکی از مهمترین بازخوردهای این رویکرد تهاجمی، متحد کردن هرچه بیشتر کشورهایی است که از این سیاستهای یکجانبه آمریکا متضرر میشوند. در این میان تهران که در ۴۰ سال گذشته و بهویژه چند سال اخیر تحت محاصره اقتصادی دنیای غرب به رهبری واشنگتن قرار داشته، بر خلاف انتظار حاکمان کاخ سفید نه تنها از پا نیفتاده، بلکه در حرکتی واکنشی نگاه به شرق را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داده است. پیرو همین رویکرد اکنون بحث انعقاد قراردادهای راهبردی بلند مدت با روسیه و چین مد نظر مقامات جمهوری اسلامی قرار دارد. امروز در حالی که تمدید قرارداد ۲۰ ساله با روسیه مورد نظر تهران هست، به نظر میرسد پیگیری برای توافق نهایی در مورد پیش نویس قرارداد ۲۵ ساله همکاری مشارکت راهبردی با چین یکی از اهداف مهم سفر وزیر خارجه کشورمان به پکن بوده است. پس از اما و اگرهای فراوان و جوسازیهای برخی رسانهها و گروههای معاند، به نظر میرسد حالا وزیرخارجه کشورمان برای سروسامان بخشیدن به قرارداد بین ایران و چین راهی این کشور شده است. رسانههای غربی پیشتر از این قرارداد به عنوان دیوار و سدی مقابل تحریمها یاد کردهاند. این سفر باید از این زاویه دیده شود که این قرارداد قرار است چکش کاری شده و طرفین نظرات نهایی خود را روی ریز میز گذاشته و به تفاهم برسند.
بعد دیگر سفر ظریف به پکن به همکاری اقتصادی و تجاری بازمی گردد. در حال حاضر چین و ایران هر دو از تحریمهای آمریکایی صدمه میبینند و راهکار دفع این ضرر هم توسعه هر چه بیشتر همکاریهای دوجانبه است. این مسئله بهویژه برای تهران حائز اهمیت است تا بتواند به این طریق تحریم آمریکا را دور زده و یا آنها را کم اثر کند. همانگونه که دستیار وزیر امورخارجه در امور آسیا و اقیانوسیه هم پیشتر گفته بود در این سفر ظریف روانسازی تجارت بین دو کشور را به ویژه کمک به بخش خصوصی پیگیری کرده و اسناد اقتصادی، گمرکی و گسترش روابط بهداشتی در دستور کار دو طرف قرار داشته است.
در نهایت گسترش همکاری راهبردی میان تهران با دنیای شرق نشان دهنده بیاعتمادی روزافزون مقامات کشورمان در برابر غرب است. دنیای غرب چه در موضوع هستهای و چه در بحث توافقنامه برجام بیاعتمادی خود را به اثبات رسانده و پیامد آن قرارگیری ایران در دایره شرق است. به نظر میرسد جهان به سمت یک نوع جنگ سرد جدید در حال حرکت است، با بازیگران جدید که در آن پکن، مسکو و تهران در یک طرف قرار میگیرند. در این راستا برخی معتقد هستند که پیامد سیاستهای ترامپ شکل گیری اتحادی در راستای مقابله با ناتو خواهد بود که چین، روسیه و ایران در مرکز آن قرار خواهند داشت. در ادامه پروژه «یک کمربند یک جاده» چین که ایران نیز در آن اهمیتی ویژه دارد، میتواند در مراحل بعد پاکستان و افغانستان را هم به این اتحاد نزدیک کند. حتی ترکیه اردوغان نیز با وجود همه حرکات منفی منطقه ای که طی یک دو سال اخیر بازی کرده و نگاه نوعثمانگرایی حاکم بر سیاست خارجی آن، به سبب قالب بودن نوع نگاه شرقی و اینکه به دنبال نوعی هویت خاورمیانه ای – اسلامی است با شروطی میتواند به این پازل افزوده شود. آنکارا البته عضو ناتو است و همین تعریف امنیت در قالب غربی این کشور را از نزدیکی هرچه بیشتر به حوزه شرق باز میدارد. با وجود این، ترکیه امروز از آمریکا سرخورده و از اروپا ناامید شده و ادامه این روند میتواند این کشور را هم به دامان شرق انداخته و به همکاری گسترده تر با روسیه وچین بکشاند.
نظر شما